سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک دوست خوب می گفت


 آدما مثل کتابند که تا وقتی تموم نشن جذابند


 پس سعی کن خودتو تند تند جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم بشی


برای این که وقتی تموم بشی


مطمئن باش میرن سراغ یک کتاب دیگه






تاریخ : شنبه 91/2/30 | 8:0 عصر | نویسنده : مصطفی دیزآبادی | نظر

1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید.

 2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید.

سکوت عصاره‌ ی آرامش است، با زور نمی‌ توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید.

 اگر برایتان امکان دارد دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.

 3- افراد آرام به خود می ‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی ‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می ‌برند.

4- وقتی احساس می ‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.

5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین‌ تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد.

شاد کردن دیگران، باعث آرامش می ‌شود.

 6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه‌ ای که هستند، زندگی می‌ کنند و لذت می ‌برند.

 7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌ کنید.

 8- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام‌ تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.

 9- مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه‌ ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.

 10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌ ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام ‌تر کنید،

 طولی نمی‌ کشد که آرام خواهید شد. گاهی می ‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

 11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟

 12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.

 13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت:

 • هر چند وقت یک بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.

 • در آوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند.

 • فشردن یک توپ کوچک، تنش‌های عصبی‌ را که در انگشتان و دست‌های شما متمرکز شده‌اند، خالی می ‌کند.

 • لباس‌های گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌ شود.

 14- لحظه‌ های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقت‌ها آنها را به یاد آورید و درباره‌ شان فکر کنید و لذت ببرید.

 15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می ‌شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید.

تماشای ماهی‌ ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می ‌کند، زیرا ماهی‌ها آرام شنا می ‌کنند و آرام تنفس می‌ کنند.

 16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.

 17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.

 18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم می‌ کند

 و به شما اجازه می‌دهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.

 19- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.

 20- یکی از مهمترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.

 شاد کردن دیگران، موجب آرامش می‌ شود. نمی ‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را

با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه دهید. قدردانی کنید.

 دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست!

 22- اگر می‌ دانستید که:

 «سیگار کشیدن + ورزش نکردن = استرس ، اضطراب و حذف آرامش»،  هرگز سیگار نمی‌ کشیدید

و ورزش کردن را به تعویق نمی‌ انداختید.

 




تاریخ : شنبه 91/2/30 | 5:0 عصر | نویسنده : مصطفی دیزآبادی | نظر

کامپیوتر مذکر است یا مونث؟
 
همه دانشجویان دختر جنس
رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند:
 
- وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم.

- با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند.

- قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند.

- همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد.
 
و همه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند:
 
- به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.

- کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد.

- کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند.

- همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید .

 




تاریخ : شنبه 91/2/30 | 3:0 عصر | نویسنده : مصطفی دیزآبادی | نظر

فست فود، بازی‌های ویدیویی و تلویزیون را فراموش کنید؛ بزرگ‌ترین بلایی که این روزها فراگیر شده اعتیاد به تلفن همراه است. شاید شما کسانی را دیده باشید که در کوچه به زمین می‌خورند، شب‌ها از خواب بیدار می‌شوند و در سالن‌های نمایش چهره از خود بیخودشان با نورLCD تلفن روشن می‌شود. 
  این افراد معتادهای موبایلی هستند که ممکن است شما هم یکی از آن‌ها باشید و اگر فکر می‌کنید احساس شما اندکی بیش از وابستگی به پیامک بازی است می‌توانید برای مطمئن شدن 10 نشانه از اعتیاد به تلفن همراه را که در این گزارش به آن‌ها پرداخته شده، مطالعه کنید.
 
*برروی لوازم جانبی بیش‌تر از خود تلفن هزینه می‌کنید   با وسیله بی‌ضرری مانند شارژر خودرو شروع می‌شود اما پس از آن به گیرنده اف ام رادیو، بازوبند، یک کیف متفاوت برای هر روز هفته، باتری‌ها، محافظ باتری و صفحه نمایش، آداپتور بلوتوث استریو و بلندگوی تلفن بی‌سیم گسترش پیدا می‌کند. در حالی که اگر شش ماه دیگر مدل گوشی‌تان را تغییر دهید هیچ‌کدام از این لوازم به درد نخواهند خورد. 
 

از همه 30 برنامه نصبی در گوشی استفاده می‌کنید 
  همه کاربران ممکن است روند نصب برنامه در تلفن همراه را تجربه کرده باشند و پس از مدتی دریابند برنامه به درد آن‌ها
نمی‌خورد و آن را پاک کنند یا همان طور رهایش کنند اما کسانی هستند که برای انجام کوچک‌ترین کارها به برنامه‌های نصب شده در گوشی مراجعه می‌کنند.
 
*هشدارهایی دارید که می‌گویند چه زمانی باید کارهایتان را انجام دهید 
  ملاقات‌های کاری، وقت دکتر و دیدارهای گروهی، رویدادهایی هستند که در تلفن برای یادآوری ثبت می‌شوند اما آیا مثلا برای حمل زباله به بیرون منزل در روز چهارشنبه، زنگ هشدار گذاشته‌اید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس زیاده روی می‌کنید.
هنگامیکه برای انجام هر کاری در روز به تلفن نیاز داشته باشید گوشی‌تان ممکن است به دستگاه تنفس مصنوعی شما تبدیل شود.
 
*در تلفن‌تان درباره تلفن‌تان مطالعه می‌کنید 
  اگر فکر کردن به تلفن و لمس کردن آن در جیب‌تان در طول روز شما را راضی نمی‌کند و از هر فرصتی برای استفاده از آن بهره می‌گیرید درواقع در حالی که مشغول استفاده از آن هستید، وقت‌تان را برای یافتن نکات بیش‌تر در موردش سرمایه‌گذاری می‌کنید.
 
* از هزینه‌های ضروری برای تامین صورتحساب تلفن کم می‌کنید 
  بله مثلا نهار کاملا مهم است اما از هزینه آن برای پرداخت صورتحساب تلفن در پایان ماه استفاده می‌کنید یا حتی به جای کرایه ماشین، ترجیح می‌دهید راه ارزان‌تری را برای طی مسیر انتخاب کنید تا قبض تلفن برروی دستتان نماند.
 
* یک شارژ کامل باتری به ندرت یک روز دوام می‌آورد 
  پس از مسواک زدن و شستن صورت آخرین کار معمولی که انجام می‌دهید، وصل تلفن برای شارژ است، زیرا در غیراین صورت نمی‌تواند پس از کاری که امروز برای شما انجام داده یک روز کامل دیگر دوام آورد. معلوم است که عمر باتری در برخی از تلفن‌های هوشمند پیشرفته کامل نیست اما شارژ روز به روز باتری دیگر چیزی از آن باقی نمی‌گذارد.
 
* گویا دوستی را از دست داده‌اید وقتی تلفن شما خراب می‌شود 
  تلفن در یک لحظه بی‌احتیاطی از جیب‌تان به زمین افتاده و صفحه آن می‌شکند یا بر اثر عجله از جیبتان در قطار یا اتوبوس
می‌افتد و گم می‌شود یا بدتر از همه ممکن است تلفن از دستتان در یک دریچه فاضلاب بیفتد. تحت هر شرایطی که اتفاق بیفتد نمی‌توانید جلوی تکرار این اتفاق را در ذهن‌تان بگیرید و با به یاد آوردن محتوای دیجیتالی آن، بابت این اتفاق خودتان را سرزنش نکنید.
 
*با دارندگان تلفن مشابه خود فقط درباره تلفن‌تان حرف می‌زنید 
  اگر چنین مکالمه‌ای بین شما و فرد مذکور دارای تلفن مشابه روی می‌دهد باید درباره اعتیاد خود به تلفن و زندگی اجتماعی‌تان تجدیدنظر کنید.
 
*هنگامیکه تلفن‌تان را پیدا نمی‌کنید وحشت زده می‌شوید

اینجا مساله گم شدن تلفن مطرح نیست بلکه شما درمی‌یابید تلفن را در خانه جا گذاشته‌اید و احساس می‌کنید قلبتان از وحشت پایین و بالا می‌رود و پیش خود می‌گویید: «اگر کسی بخواهد به من زنگ بزند چه؟» اما یک نفس عمیق کشیده و زندگی را بدون دستیار دیجیتالی‌تان ادامه دهید.
 
* تلفن را در حمام استفاده می‌کنید 
  این کار اشتباهی است اما نه به دلایل بهداشتی؛ اگر شما از تلفن همراه در حمام نیز استفاده کنید خود را از تنها مامنی که می‌توانید در برابر تماس‌های مکرر داشته باشید، محروم کرده‌اید.






تاریخ : شنبه 91/2/30 | 12:0 عصر | نویسنده : مصطفی دیزآبادی | نظر

میخوام بگویم فقر چیست،
فقر چیزی است که همه جا سر می کشد،
فقر،گرسنگی نیست،عریانی هم نیست،
فقر چیزی را" نداشتن" است،ولی آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست،
فقر همان گرد وخاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر ،تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد میکند،
فقر ،کتیبه سه هزار ساله ی است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر ،پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته می شود،
فقر همه جا سر میکشد،
فقر ،شب را "بی غذا" سر کردن نیست،
فقر،روز را "بی اندیشه"سر کردن است




تاریخ : شنبه 91/2/30 | 9:0 صبح | نویسنده : مصطفی دیزآبادی | نظر